هوالرئوف الرحیم

نیم ساعت زودتر از همیشه اومد.

بالای سرم ایستاده بود و با شونه هاش هی قر می داد. منم نمی فهمیدم چشه. هی می پرسیدم چرا زود اومدی؟ اونم به کارش ادامه می داد.

یهو چشمم افتاد به درجه هاش. وای خدا. فرفره. بیست و یک بهمن نود و هفت. 

کلی از حضرت زهرا تشکر کردیم.






مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها